یمانیون قادمون
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و افضل الصلاة و أتم السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین
مطالبی را درباره یمانی موعود خوانده بودم از این رو دوست داشتم با قوم او و خاستگاهش آشنا شوم. زمانی که در مراسم حج و عمره بودم در هتل، بازار و در راه با تعدادی یمنی برخورد کردم با ایشان درباره مهدی موعود و یاورش یمانی سخن گفتم و نظر آن ها را درباره او پرسیدم دیدم که آن ها بسیار مشتاق وی بوده و به شدّت به او دلخوش داشته اند.
همچنین از وضعیت یمنی ها می پرسیدم. در این خصوص چیزهای شگفتی از آن ها دیدم و شنیدم. یکی از بازرگانان عربستانی که با خانواده اش در اروپا زندگی می کرد و تنها در موسم حج به عربستان می آمد، گفت تعدادی کارمندان یمنی دارد که امور بازرگانی اش را اداره می کنند. او گفت مسوول امور بازرگانی وی که یک یمنی است به نام او کالا وارد کرده و می فروشد و پولی که از فروش این کالاها به دست می آید به حساب وی واریز می کند. این شخص حقوق خود و سایر کارمندان را از این پول برمی دارد و با این که میلیون ها ریال در اختیارش است حتی یک ریال نیز بیش از حق خود بر نمی دارد آن هم در حالی که کسی جز خدا ناظر بر اعمال او نیست!
وقتی شما ببیند شخصی دارای یک خصلت نیکوست باید انتظار داشته باشید خصلت های نیک دیگری نیز در وی مشاهده کنیدچرا که خصلت های نیک همچون خصلت های ناپسند بسان یک خانواده هستند. وقتی فرد یمنی امین باشد در نتیجه راستگو هم خواهد بود. وقتی راستگو شد شجاع هم خواهد بود و اگر شجاع باشد از ضعف و نابودی نیز ترسی نخواهد داشت.
یمنی ها برای بار دوم می آیند
یمنی ها این بار می آیند تا نور اسلام را به دست مهدی موعود در سراسر جهان پرتو افکن کنندپس از آنکه امت اسلام ضعیف شده باشد و سایر ملت ها بر سر اسلام کشمکش کنند همچنان که خورندگان بر سر ظرف غذا با یکدیگر نزاع کنند، در این حال است که خداوند مهدی را بر می انگیزد همچنان که جدش صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: « منّا الهداة الی یوم القیامة، بنا استنقذهم الله من ضلالة الشرک و بنا یصبحون اخوانا بعد ضلالة الفتنة، کما اصبحوا اخواناً بعد ضلالة الشرک، و بنا یختم الله کما بنا فتح»( تا روز قیامت هدایتگران از ما هستند. خدا بواسطه ما آن ها را از گمراهی شرک نجات داد و بوسیله ما بعد از گمراهی فتنه با یکدیگر برادر شدند همچنانکه بوسیله ما بعد از گمراهی شرک با یکدیگر برادر شدند. خداوند به واسطه ما پایان می بخشد همچنانکه بوسیله ما گشود). در طلیعه ظهور حضرت مهدی علیه السلام وزیر وی یمانی خواهد بود همچنان که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود:« جاءکم اهل الیمن یَبُسّون بسیساً. قوم رقیقه قلوبهم راسخ ایمانهم منهم المنصور یخرج فی سبعین الفاً ینصر خلفی»(اهل یمن به نزد شما آمدند در حالی که شتران خود را به سرعت می رانند . آن ها قومی دل نازک هستند که از ایمان راسخ برخوردارند. منصور از ایشان است که با هفتاد هزار تن جانشین مرا یاری می کند».
فصل نخست
یمن در دوران بلقیس و حضرت سلیمان علیه السلام
نکته های داستان بلقیس در قران
داستان سلیمان نبی و بلقیس در قران نشان از آن دارد که خداوند متعال هزار سال قبل از میلاد مسیح یمن را مورد توجه و اهتمام پیامبران بزرگ خود قرار داده است.
هدهد یمن را برای حضرت سلیمان علیه السلام کشف کرد و پیک وی در نزد ملکه بلقیس بود. پس از آنکه هدهد پیام حضرت سلیمان علیه السلام را به ملکه سبا رساند، بلقیس نزد حضرت سلیمان آمده و به دست وی اسلام آورد و با اسلام آوردن او همه ساکنان یمن اسلام آوردند. این امر اشاره الهی به جایگاه یمن و نقش این دیار در آینده اسلام و جهان است.
خداوند متعال در آیات پانزده تا چهل و چهارم سوره نمل می فرماید:وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُدَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا وَقَالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿١٥﴾ وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ﴿١٦﴾ وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالإنْسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿١٧﴾ حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ ﴿١٨﴾ فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ ﴿١٩﴾ وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ ﴿٢٠﴾ لأعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لأذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿٢١﴾ فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ ﴿٢٢﴾ إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ ﴿٢٣﴾ وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ ﴿٢٤﴾ أَلا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿٢٥﴾ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿٢٦﴾ قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿٢٧﴾ اذْهَبْ بِکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهِ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ ﴿٢٨﴾ قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلأ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ ﴿٢٩﴾ إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿٣٠﴾ أَلا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿٣١﴾ قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلأ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿٣٢﴾ قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالأمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ ﴿٣٣﴾ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿٣٤﴾ وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿٣٥﴾ فَلَمَّا جَاءَ سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتَاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ ﴿٣٦﴾ ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿٣٧﴾ قَالَ یَا أَیُّهَا الْمَلأ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿٣٨﴾ قَالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ﴿٣٩﴾ قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ ﴿٤٠﴾ قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لا یَهْتَدُونَ ﴿٤١﴾ فَلَمَّا جَاءَتْ قِیلَ أَهَکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَکُنَّا مُسْلِمِینَ ﴿٤٢﴾ وَصَدَّهَا مَا کَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْمٍ کَافِرِینَ ﴿٤٣﴾ قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ